این دهکده تفریحی که در سال ۱۹۷۴ توسط یک کارآفرین ایتالیایی طراحی شده بود، مکانی متشکل از ۱۵ کلبه با سقفهای قرمز رنگ بود که هر کدام آشپزخانه و اتاق غذاخوری بزرگی رو به ساحل، دریا و تالاب داشتند.
در این تفرجگاه هیچ زیرساختی (حتی یک راه آسفالت) وجود نداشت، اما ایتالیاییها موتور برق آورده بودند و از بندر سودان ماهی تازه صید میکردند. آنها سالها این مکان تفریحی را با موفقیت اداره کرده بودند، اما بعد از درگیریهای لفظی با مقامات سودانی مکان را ترک کردند و یکسال بعد هم این مکان تعطیل شد.
یکی از مأمورانی که در این عملیات شرکت داشت درباره این مکان نوشته است: «اداره چنین جایی بدون آنکه موساد پشتتان باشد، کار سختی است.»
دنی خود را رئیس یک شرکت گردشگری سوئیسی (که وجود خارجی نداشت) جا زد و مسئولان سودانی را متقاعد کرد که میخواهد گردشگری منطقه را احیاء و گردشگران را دوباره به آن بازگرداند. آنها هم قبول کردند با پرداخت ۲۵۰۰۰۰ دلار دهکده تفریحی را به او اجاره دهند.
پاتوق تفریحی جعلی
دنی و اعضای تیمش یکسال را به احیای منطقه گذراندند. پاتوق تفریحی با استفاده از تجهیزات ساخت اسرائیل از قبیل: واحدهای تهویه هوا، موتورِ قایق و آخرین مدلِ تجهیزات ورزشهای آبی شامل نخستین تختههای موجسواری در سودان، تجهیز شد. تمام این اقلام به صورت قاچاق وارد سودان شدند.
مأموران موساد همچنین ۱۵ نیروی محلی شامل پیشخدمت، راننده و سرآشپزی که در یک هتل کار میکرد را با پیشنهاد دستمزدی ۲ برابر آنچه در هتل میگرفت، به خدمت گرفتند. هیچکدام از کارکنان از هدف واقعی دهکده تفریحی یا اینکه مدیران سفید پوستشان مأموران موساد بودند، اطلاعی نداشتند.
اعضای زن گروه با این تصور که این کار شک کمتری ایجاد میکند به نوبت اداره مکان را به عهده میگرفتند.
انبار غواصی محدودیت دسترسی داشت. آنجا مکانی بود که تجهیزات رادیویی مأموران که از طریق آن مدام با تل آویو در تماس بودند، قرار داشت.
گروهی از مأموران که در طول روز مهمان این تفرجگاه بودند، هر از گاهی، با استفاده از تاریکی شب به قرار ملاقاتی در ۹۰۰ کیلومتری دهکده به نام گِدارِف میرفتند. در آنجا آنها گروههایی از یهودیان اتیوپیایی را که توسط گروهِ «مردان متعهد» - تعدادی از اسرائیلیان بِتا که برای این کار به خدمت گرفته شده بودند – از اردوگاهها خارج شده بودند، بر میداشتند تا با خود به تفرجگاه بیاورند.
دنی در کتاب خود مینویسد: «اوایل به پناهندگان ۲۴ ساعت قبل اطلاع میدادیم که قرار است از اردوگاه خارج شوند – به آنها گفته نمیشد کجا قرار است بروند، اما حدس میزدند که قرار است به بیتالمقدس بروند-، اما بعد به این نتیجه رسیدیم که نباید به آنها چیزی بگوییم. برای اینکه خطر کمتر شود، در لحظهای که باید اردوگاه را ترک میکردند، بیدارشان میکردیم و میگفتیم وقت رفتن است.»
از آنجا، دهها پناهجوی وحشتزده سوار کامیون میشدند و بعد از سفری دو روزه - که فقط طی شب انجام میشد و در طول روز در محلهایی به نام وادی مخفی میشدند - به دهکده تفریحی میرسیدند. در روزهای نخست عملیات، وسائل نقلیه از ایستهای بازرسی عبور میکردند؛ اما وقتی یکبار نیروهای امنیتی ایست بازرسی به روی کامیونها آتش گشودند، دیگر این کار تکرار نشد.
وقتی یهودیان به وادی میرسیدند، با تصور اینکه به بیتالمقدس رسیدهاند، زمین را میبوسیدند. به محض ورود کامیونهای حمل پناهندگان به دهکده تفریحی، گروهی از نیروهای ویژه دریایی اسرائیل با قایقهای بادی به ساحل میآمدند، پناهندگان را سوار و به کشتی اسرائیلیِ آی اِن اِس گالیم - که وسط دریا منتظر بود - منتقل میکردند تا به اسرائیل اعزام شوند.
مأمور اسرائیلی که نخواست نامش فاش شود، میگوید: «این کار همیشه خطر داشت. میدانستیم اگر هر کداممان لو برود، همه مان را وسط خارطوم گردن میزنند.»
یکبار نزدیک بود که عملیات لو برود. ماه مارس ۱۹۸۲، وقتی که گروه سومین عملیات قاچاق یهودیان اتیوپیایی را انجام میداد، سربازان سودانی در میانه انتقال پناهندگان به کشتی، آنها را دیدند. سربازان شروع به تیراندازی به قایق بادی کردند، اما قایق توانست فرار کند. بعد از آن، ایده انتقال پناهندگان از طریق کشتی لغو شد و نقشه دیگری برای خروج آنها در نظر گرفته شد. قرار شد آنها از طریق هواپیماهای سی ۱۳۰ هرکول و از طریق هوا از سودان خارج شوند.
در این میان، اسرائیلیهای دیگر همچنان دهکده تفریحی را اداره و سعی میکردند مهمانان را سرگرم کنند. تا آن زمان، دهکده عروس شهرت جهانی پیدا کرده بود.
یکی از مهمانان آمریکایی این دهکده میگوید: «عروس واقعاً زیبا بود. شما میتوانستید کابینهای کوچک تفریحی داشته باشید و به غواصی یا قایقسواری بروید. مناظر زیر آب واقعا نفسگیر بود. به یاد دارم که کارکنان اروپایی همگی جوان بودند و بدنهای ورزیده داشتند و گاهگاهی مهمانان سؤال میپرسیدند که "چرا باید کسی اینجا چنین مکانی را برپا کند؟ " و البته پاسخ همیشه این بود که اینجا زیبا و دستنخورده است و برای برپاکنندگان آرزوی سود سرشار میکردند.»
مهمانان این تفرجگاهِ جعلی افراد سرشناسی از قبیل: واحد ارتش مصر، گروهی از سربازان (نیروی ویژه هوایی) بریتانیا، دیپلماتهای خارجی از خارطوم و مسئولان سودانی بودند – همه بیاطلاع از هویت واقعی میزبانانشان.
دهکده عروس آنقدری درآمد داشت تا خود را سرپا نگه دارد، پولی که بیشتر به ستاد موساد فرستاده میشد تا خرج عملیات نجات شود. بخشی از درآمد برای اجاره کامیون و آوردن پناهندگان صرف میشد.
پرواز امن به اسرائیل
جابهجایی از طریق هواپیما ادامه داشت. برنامه ریزان نیروی هوایی اسرائیل یک فرودگاه متروکۀ بریتانیایی متعلق به جنگ جهانی دوم که از ساحل فاصله زیادی نداشت پیدا کردند و یک شب در ماه مه ۱۹۸۲ نخستین هواپیماها که تکاوران اسرائیلی را حمل میکردند در این ساحل فرود آمدند.
دنی در کتاب خود مینویسد: بسیاری از یهودیان اتیوپیایی تا پیش از آن حتی کامیون هم ندیده بودند؛ بنابراین برای آنها تکاوران با عصاهای سبزِ شبرنگ حکم بیگانگان را داشت، برای همین میترسیدند وارد هواپیما شوند.»
بهرحال، موساد دو بار توانست از فرودگاه متروک انگلستان استفاده کند؛ بعد از آن نیروهای این سازمان جاسوسی مطلع شدند، مسئولان سودانی به فعالیتهای آنها مشکوک شده و قصد حملۀ ناگهانی را دارند. برای همین به مأموران موساد دستور داده شد مکانهای دیگری که برای فرود هواپیما مناسب باشد را پیدا کنند.
آنها مکانهای مناسب مشابهی را که بسیار نزدیکتر از گِدارِف بود و میتوانست در زمان صرفهجویی کند، پیدا کردند. برطبق گفته یکی از مأموران موساد: «مشکل این بود که این زمینها باند نبودند، بلکه قطعهای از بیابان بودند.»
او میگوید: «باند فرودگاه تاریک بود. ما فقط ۱۰ چراغ مادونقرمز داشتیم و خلبانان سی ۱۳۰ بعد از پروازی طولانی خسته کننده در تاریکی کامل و بدون استفاده از ردیاب باید ما را پیدا میکردند. با این حال، عملیات در دهکده عروس، در مقایسه با عملیاتی که در سال ۱۹۷۹ در اوگاندا انجام شد و طی آن هواپیماهای اسرائیلی در حملهای ناگهانی فرود آمدند و بعد از سوارکردن بیش از ۱۰۰ گروگان که توسط تکاوران اسرائیلی نجات یافته بودند، بلافاصله پرواز کردند، کار سادهای محسوب میشد.»
بهرحال تا پایان سال ۱۹۸۴ در سودان خشکسالی اعلام شد و موساد مجبور بود روند انتقال یهودیان اتیوپیایی را تسریع کند. با مداخله آمریکا و پرداخت هزینهای هنگفت، رئیسجمهور وقت سودان، جعفر نمیری، موافقت کرد به پناهندگان یهودی اجازه دهد با پرواز مستقیم از خارطوم خارج شده و به اروپا بروند. او این کار را به شرط اینکه عملیات کاملاً مخفیانه انجام شود، قبول کرد؛ زیرا نمیخواست مورد انتقاد جهان عرب قرار بگیرد.
به این ترتیب، طی ۲۸ پرواز مخفیانه که از طریق یکی از خطوط هوایی یهودی بلژیک انجام شد، ۶۳۸۰ یهودی اتیوپیایی اول به بروکسل و سپس به اسرائیل منتقل شدند. این خط هوایی با نام سری «عملیات موسی» شناخته میشد.
این کار در سکوت کامل خبری در اسرائیل انجام شد، اما بالاخره اخبار آن به بیرون درز کرد.
افشای اخبار عملیات جاسوسی
روزنامهها در سراسر دنیا داستان انتقال یهودیان از سودان را در ۵ ژانویه سال ۱۹۸۵ منتشر کردند و سودان بلافاصله پروازها را متوقف کرد. این کشور هر گونه دخالتی در این عملیات را رد کرد و آن را اتهامات «طرح صهیونیستی-اتیوپیایی» توصیف کرد.
دو ماه بعد، به دنبال درخواست مستقیم معاون رئیسجمهور آمریکا، جورج بوش، آخرین پرواز مخفیانه از سودان نیز اتفاق افتاد و ۴۹۲ یهودی اتیوپیایی دیگر که در سودان گیر افتاده بودند، توسط «عملیات موسی» از این کشور خارج شدند. علیرغم اصرار نمیری مبنی بر اینکه یهودیان به اروپا منتقل شوند، آنها مستقیماً به اسرائیل فرستاده شدند.
موساد همچنان دهکده تفریحی را اداره میکرد و آن را به منزله سرپوشی بر عملیات خود حفظ کرده بود. علیرغم اینکه عملیات انتقال پناهندگان از این طریق خاتمه یافته بود، مأموران موساد میبایست دهکده را اداره میکردند به مهمانانی که هر روز بر تعدادشان افزوده میشد، خدمات ارائه میکردند.
بیرون از دهکده، جو در حال تغییر بود. اعتراضات علیه نمیری که از ماه مارس آغاز شده بود، شدت گرفت و در روز ۶ آوریل سال ۱۹۸۶ رئیس جمهور توسط ارتش سرنگون شد. این واقعه ادامه فعالیتها در دهکده را با خطر مواجه میکرد. رئیس موساد دستور تخلیه پاتوق تفریحی را داد. مدیران سفیدپوست، در فرصتی مقتضی به کارکنان گفتند برای دو روز مکان را ترک میکنند تا مکانهای جدیدی برای غواصی پیدا کنند.
روز بعد گردشگران در حالی بیدار شدند که هیچ کدام از کارکنان اروپایی در دهکده حضور نداشتند. وقتی دیگر برنگشتند، دهکده غواصی نیز بسته شد. طی ۶ سال بعد، عملیات بیشتری انجام شد و تقریباً ۱۸۰۰۰ اسرائیلی بِتا به اسرائیل منتقل شدند.
فرد آکلوم در سال ۲۰۰۹ در اسرائیل جان باخت.